واژه های تنت از رحل دو دستم افتاد
سوره های مدنی در دل صحرا مانده
نتوانم به رخت بوسه زنم بابا چون
ز تنت ای پسرم تکه ای آیا مانده ؟
بس که پاشیده ز هم رشته تسبیح تنت
بردنت در نظرم مثل معما مانده
چیدمت در بغل خیمه به زحمت اما
ظاهراً باز کمی از بدنت جا مانده
السلام علی علی بن الحسین ع
مُحرم میخانه جان شو،ز ساغر یاد کن
شست و شو در زمزم دل کن،ز کوثر یاد کن
چون سپند از جای خود برخیز در راه طلب
عود شو،از جان سوداسوز مجمر یاد کن
گرده نان در بغل تا چند چون ماه تمام ؟!
ماه نو میباش از پهلوی لاغر یاد کن
موی مشکینت خبر داد از شب تاریک قبر
گیسوانت شد سپید از صبح محشر یاد کن
ای دریغا میروی از خاک با دست تهی
ای صدف ! دریا ببین ! از موج گوهر یاد کن
توبه کن ! آبی به روی آتش عصیان بریز
نیمه شب از جرم خود با دیده تر یاد کن
پر کن از شوق شهادت چون شلمچه سینه را
از دل شبهای شورانگیز سنگر یاد کن
کعبه جان بانگ "هل من ناصر"ی دارد رسا
عازم هنگامه لبیک شو،فریاد کن
حاجیا ! از مشعر آهنگ منا باید کنی
جان به قربان شهید کربلا باید کنی
شعلهور شد آن قدر تا عاشقی معنا شود
عاشقی چون او کجا در هر زمان پیدا شود ؟!
مثل رعد آهنگ عمرش تند بود و پرخروش
تا زمین غرق تجلیهای برقآسا شود
کشته شد تا همتش آیینه «همت» شود
کشته شد تا که «جهانآرا» جهانآرا شود
گفت: «مثلی لا یُبایع مِثلَهُ» یعنی یزید
گاه اسرائیل غاصب گاه آمریکا شود
سر اکبر بود فرزندش،به میدان روی کرد
تا که محرابِ طلوعِ
عَلّمَ الأسماء شود
اکبر و شوق شهادت،اکبر
و شوق شهود
اکبر و شوقی که در کم
عاشقی پیدا شود
أنفِقوا مِمّا
تُحِبّون را پدر آیینه است
میوه جان را فرستادهست
تا احیاء شود
با نگاهش از جوانش میکند
قطع امید
در دلش کم مانده تا
هنگامهای برپا شود
او نبی را أشبهالناس
است هم در خلق و خلق
این پیمبر بعثتش فی
یومِ عاشورا شود
آمد اظهار عطش کرد و
پدر را آب خواست
تشنگی نزدیک بود او
را توانفرسا شود
خاتمالعشاق در کام
پسر،خاتم نهاد
تا مبادا رازهای
عاشقی افشا شود
گفت عمان: این عطش
رمز است و عارف واقف است
این عطش خود چشمه
جوشان استغنا شود
دفن شد پایین پای
چشمه آب حیات
تا که خضر عاشقان تا عالم بالا شود
***
گرچه مهر و ماه هم در
محضرش زانو زدند
تیرهروزان، شبپرستان
طعنهها بر او زدند
امّتی که از نبی، شقالقمر
را دیدهاند
از چه رو فرزند او را
تیغ بر ابرو زدند ؟!
این طرف شمشیرداران
ضربه بر فرقش زدند
آنطرفتر، نیزهداران
نیزه بر پهلو زدند
شعر از : حاج مهدی سلحشور
به به !
منور کردی مسجد ما رو ..
این اطلاعیه رو از کجا گرفتی؟